دعای فرج


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : منتظر
تاریخ : شنبه 7 تير 1398
یار گمگشته

در این حوالی کسی نیست

راه تو را نشانم بدهد

مرا برهاند زین رنج وحیرانی

راه و نشان دلدارم  بدهد

 

به هر که پرسیدم راه تورا پرسیدم

دستانش بلند است گوید یار جوابم بدهد

 

فقط بنشسته به جایی زیر لب گویند

دعا کنم برای او بلکه ثوابم بدهد

 

یا بااصالح مددی.............


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : منتظر
تاریخ : دو شنبه 8 تير 1394

سلام اقای خوبم

میدونم

روسیاهم

در شب میلادت

سرم پایینه

از بس گنه کردم

و دلت را خون

میدونم.............

دلم میخواد پروازز کنم به سوی اسمون

تارها شوم

اقای مهربانیها

تو یاری کن

در این ظلمتکده  دنیا

تو چراغی باش

 برهان مارا

زین تلاطم سهمگین

و امواج خروشان سیاهی

و برسان مارا به ساحل امید و مهربانی

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : منتظر
تاریخ : سه شنبه 12 خرداد 1394
امروز جمعه نیست...

آقای من..

قرار نیست فقط غروبهای پنجشنبه تا غروب جمعه

سراغت را بگیریم..

قرار نیست فقط جمعه ها انتظار ظهورت را بکشیم..

آری..

شنبه هم میشود از دوریت ناله سر داد..

یکشنبه هم میشود انتظارت را کشید..

دوشنبه هم میشود دنبال گمشده گشت..

سه شنبه هم میشود با آقا درد دل کرد..

چهارشنبه هم میشود به خاطر آقا گناه نکرد..

یا بن الحسن

دوریت درد بی درمان است

ای پسر فاطمه

امروز جمعه نیست اما دلم برایت تنگ است..


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : یک شنبه 6 مهر 1393
سالها منتظر سیصدو اندی مرد است...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : یک شنبه 30 شهريور 1393
با ناخنم ب سنگ نوشتم بیا بیا!

از نو شکفت نرگس چشم انتظاریم       گل کرد،خار خار شب بی قراریم

تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو        دیدم هزار چشم در آیینه کاریم

گر من برای دیدنت از خویش می روم           از خویش می روم که تو با خود بیاریم

بود و نبود من همه از دست رفته است     باری مگر تو دست برآری به یاریم

کاری به کار غیر ندارم که عاقبت          مرهم نهاد نام تو بر زخم کاریم

 

با ناخنم ب سنگ نوشتم بیا بیا

 

زان پیشتر ک پاک شود یادگاریم

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : سه شنبه 11 شهريور 1393

 

سلام آقای خوبی ها

این روز ها بقدری درگیر زندگی شده ام

ک کمتر یاد توام!

 

ببخش برمن اگر درد انتــظارت را             میان مشغله هایم عجیب گم کردم

تمام فکر من امروز غرق دنیا شد             من ای طراوت باران حبیب گم کردم

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : سه شنبه 28 مرداد 1393
آاااااااااااه

آه از این چشم های بی لیاقت توباشی وما تو را نبینیم

آه از این دل بی لیاقت  تو غریب باشی ما راغم نباشد

آه از این همه بی غیرتی تو هل من ناصر بگویی وما این همه کر

چند جمعه مانده تا لایق شدنمان ارباب

برای بیداریمان دعا می خوانی دلشکشته ی من

چقدر از آسمان دورم

چقدر رنگ زمین گرفته دلم

چقدر غرق ظلمتم وچقدر دلتنگ نورم

اینجا قرار بود نقطه ی پروازم شود تا خدا

اینجا قرار بود همانی شوم که او می پسندد

ای آقاجان ای رابط میان زمین و آسمان خودت به فریاد دلمان رس

خیلی تنهام


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : سه شنبه 14 مرداد 1393
دل نوشته به آقا

سلام ای آقای من

هنوز نمیدانم جمعه ها بها هستند یا بهانه وهنوز نمیدانم که ندبه ها ندا هستند یا نشانه وکمیت کمیلم راه را گم کرده است یانه

ای آقای من ،

زبان بهانه ای دوباره از امام زمان خویش دارد وای مونس و همدم یتیمان بی پدر ای آفای من جاده سبز انتظار با استقبال دلهایی همراه است که کمیت کمیلشان لنگ میزند و نوای ندبشان دلی به چنگ نمیزند.

دوست دارم در سرزمین دل خبر از آشنایی گیرم که با او آشتی کنم بگویم که دگر گناه نمیکنم ،حرام را نگاه نمیکنم ،پا به هر جایگاه نمیگذارم،،.....

ای سید من حق داری !

ادعای شیعه شگفتی میزنیم و حرم دل را که جای نامحرمان نیست به نامحرمی محرم میکنیم و با خبر داری خود را به بی خبری میزنیم وبا این حال باز میگوییم منتظرت هستیم .

ای مولای من جویبار اشک دگر دریا میطلبد.

خوب شدن وبا تو بودن سرمایه میخواهد که سرزمین دل به دنبال ان است ولی هر کجا که مینگرد از عطشناکی خود به سرابی میرسد و باز تشنه تر از قبل به امیدی دوباره میگردد واما نمیداند این سرمایه کلمه ای است که عشق تو را درون خود گنجانده است.

میدانم دیدن چنین یوسفی دل یعقوب میخواهد

من جمعه ها را میعاد گاهی میدانم که وعده ی یار در آن میعاد گاه تحقق میابد.

سلامتی و تعجیل در امر فرج یوسف زهرا صلوات


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : دو شنبه 13 مرداد 1393
چه انتظار عجیبی

چه انتظار عجیبی

توبین منتظران هم

عزیز من چه غریبی

عجیبتر که چه آسان 

ندیدنت شده عادت

چه بیخیال نشستیم

نه کوششی نه وفایی

فقط نشسته وگفتیم

خدا کند که بیایی


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : یک شنبه 12 مرداد 1393
چه کنم

هر سحر منتظر یار نباشم چه کنم ؟

من اگر اینهمه بیدار نباشم چه کنم ؟ 

گریه بر درد فراق تو نکردن سخت است

خونجگر از غمت ای یار نباشم چه کنم ؟ 

عده ای بر سر آنند اسیرت نشوند

من بر آنم که گرفتار نباشم چه کنم ؟ 

تو چه کردی که من از خواب و خوراک افتادم ؟

راستی ، اینهمه بیمار نباشم چه کنم ؟ 

چهارده بار خدا عاشق تو شد من اگر

عاشق روی تو یکبار نباشم چه کنم ؟

ابرویت تیغ مصری است که جان میطلبد

به طلبکار بدهکار نباشم چه کنم ؟ 

خواستم نام مرا هم بنویسند همین

سر بازار خریدار نباشم چه کنم ؟ 

من اگر مثل تو هر صبح و غروبی آقا

فکر بین در و دیوار نباشم چه کنم ؟


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : یک شنبه 5 مرداد 1393
تو مثل ما نیستی

آقای من !دلم گاهی سخت برایت تنگ میشود

خودت بگو تاکدام جمعه دست به سرش کنم ... 

هرجمعه ای که میشود افسوس میخورم 

شاید که نه حتما هنوز دلم لایق میزبانیت نشده

اما به من نه!به گناهم نه!به امیدم نگاه کن!بیا

این روزها که گرگهای جهان رحم به کودکان هم نمیکنند  

مظلومیت کودکان کربلا برایت تداعی میشود

 امیدماهم  همان قلب مهربان توست که میدانم 

طاقت دیدن اینهمه مظلومیت راندارد

اگر چه ما یک عمر است که مظلومیت تورانادیده گرفتیم 

اما میدانم تومثل ما نیستی!پس حتما میایی ...

امیدوارم این جمعه،جمعه موعود باشد

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : جمعه 3 مرداد 1393
تشنه را عطش نمیکشد...

....

تشنه را عطش نمیکشد،فکر آب میکشد مرا

جمعه های سرد و بی طلوع،این سراب میکشد مرا

بس که ندبه خوانده نای من،صبح خسته ازصدای من

بس که چشم باز مانده ام،حرف خواب میکشد مرا

عاشقیّ قطره ای چو من،آن هم عشقِ روی مهرو ماه

من کجا و عشق او کجا،آفتاب میکشد مرا

هر گناه و هرخطای من،ثبت شد میان یک کتاب

چون شنیده ام که خوانده ای،این کتاب میکشد مرا

هرقنوت و هر دعای عهد،خالصانه محض روی تو

گوئیا حساب کرده ای!این حساب میکشد مرا

وعدههای داده ی تورا،جمعه جمعه ثبت کرده ام

از ثواب منتظر نگو،این ثواب میکشد مرا

 

 

 

 

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : پنج شنبه 2 مرداد 1393
نقاش

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی        با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

گفتمش چون میکشی تصویر مردان خدا         در بیابان تک درختی یکه و تنها کشید

گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن          عکس یک خنجر پشت سر مولامان کشید 

گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش      در کنار عکس حیدر عکس زهرا را کشید

گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن         در بیابان بلا تصویر یک سقا کشید

 گفتمش سختی و اه ودرد گشته حاصلم        گریه کردو آهی کشیدو زینب کبری کشید

گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق           عکس مهدی را کشید وبس چه زیبا کشید

گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین      گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : چهار شنبه 1 مرداد 1393
هوای سینه ام تنگ است

هوای سینه ام تنگ است، برگرد     نفس بی رنگ بی رنگ است، برگرد

زمین روی مدارش نیست، انـگـار...     دو تا پـای زمان لـنگ است، برگرد

میان خوب و بد تشخیص سخت است    جـهان لـبریز نیرنگ است، برگرد

تـــو دریــایی تــریـنـی و پــس از تــو     دل دریـــا بــد آهنگ است، برگرد

در ایــن ایــام دلــگـیـر و مـوازی     جـهان بـی تو چه دلـتنگ است، برگرد...

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : دو شنبه 30 تير 1393
من دل ندادم تا که روزی پس بگیرم

من گریه میریزم به پای جاده ات تا                       آیینه کاری کرده باشم مقدمت را

اول ضمیر غائب مفرد کجایی؟                           ای پاسخ آدینه های پر معما؟!!

حتمیه بی چون چرا برگرد شاید...                       راحت شویم از دست اما و اگر ها

آقا نماز جمعه ی این هفته با تو...                       پای برهنه آمدم تا کوفه با پا...

پایان شب های بلند انتظاری                           آیا برای آمدن میلی نداری؟

من نذر کردم خاک پایت را ببوسم                          آیا سر این بنده منت میگذاری؟

من دل ندادم تا که روزی پس بگیرم                می خواستم پیشت بماند یادگاری...

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : یک شنبه 29 تير 1393
مثل هر بار برای تو نوشتم

دل من خون شد از این غم تو کجایی؟ و ای کاش که این جمعه بیایی !

دل من تاب ندارد ،همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق دل سوخته ارباب ندارد .

تو کجایی؟

وتو انگار به قلبم بنویسی :

مگر این منجی دلسوز طرفدار ندارد که غریب است ؟ وعجیب است ...

که پس از قرن و هزاره هنوزهم که هنوز است دو چشمش به راه است

مگر سیصدواندی نفر از شیفتهگانش زیاد است

که گویند به اندازه ی یک بدر علمدار ندارد

و گویند چرااین همه مشتاق ولی اوسپهش یار ندارد!!!!


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : شنبه 28 تير 1393
قرار

جز تو کسی نیامده آقا ، سر قرار                 انگار بی تو نیست کسی ،غرق انتظار

این جمعه هم گذشت وتو مثل همیشه باز    در انتظار خویش نشستی به انتظار


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : جمعه 20 تير 1393
برگرد

آقا جان دیگر نمیگویم بیا ،چرا باید بگویم بیا

مگر نیامدی ،مگر نبودی !!!؟؟؟

از این به بعد میگویم آقاجون برگرد ...غلط کردیم برگرد ...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : جمعه 20 تير 1393
نشانی

آقاجان ...

من نشانی از شما ندارم ،اما نشانی ام را برایت مینویسم

در عصر های انتظار به حوالی بی کسی قدم بگذار

خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو کلبه ی غریبیم را پیدا کن

کنار بید مجنون خزان زده وکنارمرداب آرزوهای رنگی ام

درکلبه را باز کن به سراغ بغض خیس پنجره برو ،حریر غمش را کنار بزن مرا خواهی دید ،با بغضی

کویری که غرق انتظارت است

اللهم عجل لولیک الفرج


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : جمعه 20 تير 1393
دل نوشته

آقاجان

من.... من یک قطره ی کوچولوی تنهای تنها در این دریای بزرگ دنیام،دارم غرق میشم .

گاهی وقتا از این که در این دنیا اومدم ازخدا گلایه کردم اما بعدش پشیمون شدم به خودم گفتم این یه جور ناشکریه ،خدا همیچی

واست فراهم کرده از هر نظر تو نباید ناشکر باشی ..

اخه میدونی آقا جون خیلی دلم گرفته ،دلم واسه شما تنگه یکی رو ندارم که باهاش دردو دل کنم ،همه باهام دوستن اما نمیدونم باید

باور کنم یا نه انگار دارن الکی بهم لطف میکنن ،نمیدونم ..

من هیچوقت دلم نمی خواد گناه کنم اما نمیدونم چرا شرایط جوری میشه که گناه نکردن واسم سخت بشه

آقاجون شما همیشه همه جا هوامو داشتید حتی وقتی خواستم گناه کنم باز بهم تلنگر زدید ویکی از خوباتونو سر راهم قرار دادید.

 

مولای من تو را به جان مادرتون فاطمه که منم هم نام ایشون هستم وبه حرمت چادر ایشان که سعی کردم آن را حفظ کنم ،دستمو

بگیریدونگذارید در این دنیا که سرشار از گناه و دلبستگی و آرزوست غرق بشم .

مگه چی میشه از میان این همه خوبایی که سراغ داری یکیشو واسه من انتخاب کنی ،آخه منم دل دارم ،درسته یکم پر توقعم اما اگه

شما لطف کنید میشه ،میدونم  که میشه .

کاش میشد یه دونه از تسبیحتون بودم تا همیشه دست رو سرم می کشیدید و آرومم میکردید

کاش میشد یبار ببینمتون اونوقت دلم آروم میشد .

همیشه سر سجاده وهنگام قنوت نمازم برا ی فرجتون دعا میکنم

خداااااااایااااااا فرج آقایمان مهدی را برسان .امین


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : یک شنبه 15 تير 1393
محتاج یک دعایم

خیلی دلم گرفته از تو خبر ندارم ،با این وجود دلدار ،محتاج یک دعایم

تا خواستم بیوفتم دستم را گرفتی اینبار هم ،  محتاج یک دعایم

یا ابا الحسن کجایی من آمدم گدایی

شرمنده ازکجاهادیدی گناه کردم خیلی شدم گرفتار ،محتاج یک دعایم

نگذاشتی بریزد یک لحظه آبرویم هستم به تو بدهکار ،محتاج یک دعایم

ای کاش یک سحر هم راحت بیوفتد اینجا

در انتظار دیدار ....

خیمه نشین صحرا ،آرام جان زهرا ،هر جا که هستی ای یار ،محتاج یک دعایم

وقت اذان مغرب محتاج یک نگاهم ،ای روزه دار بازهم، محتاج یک دعایم

یا صاحب الزمان


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : شنبه 14 تير 1393
مرد بودن

با کدامین رو روز شمارش باشیم  

 

 

عصر ها منتظر صبح وصالش باشیم

 

سالهاست که منتظر سیصدواندی مرد است ،آنقدر مرد نبودیم

 

که یارش باشیم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : جمعه 13 تير 1393
غروب جمعه

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی            

چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن ،تبر به دوش بت شکن               

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم نه  ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی

تمام روز هفته را به انتظار جمعه ام

دوباره صبح، ظهر نه ...... غروب شد نیامدی


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : جمعه 13 تير 1393
آقا اجازه

آقا اجازه خسته ام از این همه فریب            از های وهوی مردم این شهر نانجیب

آقا اجازه پنجره ها سنگ گشته اند              دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب

آقا اجازه باز به من طعنه میزنند                   عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب

شیرینی وجود مرا تلخ میکنند                     فرهاد های کینه پرست پر از فریب     


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : جمعه 13 تير 1393
من حقیر

اماما ! نه اعمالم لایق عرضه به شماست ونه چشمانم را رمق دیدن شماست ،خودت به یاریمان کن .


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393
ظهور

جمعه ای دگر می اید

من چشم انتظار بسوی تو

نزدیک به هنگام افطار است

مرا دعا کن وقت راز و نیازت ای مهربانم

من منتظر تا بخوانم ندبه ای دیگر

تا با  اشک چشمم

با زبان روزه

برای ظهورت دعا کنم


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : منتظر
تاریخ : پنج شنبه 12 تير 1393
میشود

قلبم شکسته

روسیاهم

در این ماه خدا

میشود لایق دیدار شوم

میشود همراه

نسیم سحری

برایت از عشق بگویم

میشود در زمزمه های دعای سحرت

مرا به لحظها ی یاد کنی

میشود تا به نیم نگاهی قلب مرا

امیدوار کنی

میشود............


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : منتظر
تاریخ : دو شنبه 9 تير 1393

تعداد صفحات : 1
صفحه قبل 1 صفحه بعد