آه از این چشم های بی لیاقت توباشی وما تو را نبینیم
آه از این دل بی لیاقت تو غریب باشی ما راغم نباشد
آه از این همه بی غیرتی تو هل من ناصر بگویی وما این همه کر
چند جمعه مانده تا لایق شدنمان ارباب
برای بیداریمان دعا می خوانی دلشکشته ی من
چقدر از آسمان دورم
چقدر رنگ زمین گرفته دلم
چقدر غرق ظلمتم وچقدر دلتنگ نورم
اینجا قرار بود نقطه ی پروازم شود تا خدا
اینجا قرار بود همانی شوم که او می پسندد
ای آقاجان ای رابط میان زمین و آسمان خودت به فریاد دلمان رس
خیلی تنهام
|
امتیاز مطلب : 118
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25