سلام آقای خوبی ها

این روز ها بقدری درگیر زندگی شده ام

ک کمتر یاد توام!

 

ببخش برمن اگر درد انتــظارت را             میان مشغله هایم عجیب گم کردم

تمام فکر من امروز غرق دنیا شد             من ای طراوت باران حبیب گم کردم

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : سه شنبه 28 مرداد 1393
آاااااااااااه

آه از این چشم های بی لیاقت توباشی وما تو را نبینیم

آه از این دل بی لیاقت  تو غریب باشی ما راغم نباشد

آه از این همه بی غیرتی تو هل من ناصر بگویی وما این همه کر

چند جمعه مانده تا لایق شدنمان ارباب

برای بیداریمان دعا می خوانی دلشکشته ی من

چقدر از آسمان دورم

چقدر رنگ زمین گرفته دلم

چقدر غرق ظلمتم وچقدر دلتنگ نورم

اینجا قرار بود نقطه ی پروازم شود تا خدا

اینجا قرار بود همانی شوم که او می پسندد

ای آقاجان ای رابط میان زمین و آسمان خودت به فریاد دلمان رس

خیلی تنهام


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : سه شنبه 14 مرداد 1393
دل نوشته به آقا

سلام ای آقای من

هنوز نمیدانم جمعه ها بها هستند یا بهانه وهنوز نمیدانم که ندبه ها ندا هستند یا نشانه وکمیت کمیلم راه را گم کرده است یانه

ای آقای من ،

زبان بهانه ای دوباره از امام زمان خویش دارد وای مونس و همدم یتیمان بی پدر ای آفای من جاده سبز انتظار با استقبال دلهایی همراه است که کمیت کمیلشان لنگ میزند و نوای ندبشان دلی به چنگ نمیزند.

دوست دارم در سرزمین دل خبر از آشنایی گیرم که با او آشتی کنم بگویم که دگر گناه نمیکنم ،حرام را نگاه نمیکنم ،پا به هر جایگاه نمیگذارم،،.....

ای سید من حق داری !

ادعای شیعه شگفتی میزنیم و حرم دل را که جای نامحرمان نیست به نامحرمی محرم میکنیم و با خبر داری خود را به بی خبری میزنیم وبا این حال باز میگوییم منتظرت هستیم .

ای مولای من جویبار اشک دگر دریا میطلبد.

خوب شدن وبا تو بودن سرمایه میخواهد که سرزمین دل به دنبال ان است ولی هر کجا که مینگرد از عطشناکی خود به سرابی میرسد و باز تشنه تر از قبل به امیدی دوباره میگردد واما نمیداند این سرمایه کلمه ای است که عشق تو را درون خود گنجانده است.

میدانم دیدن چنین یوسفی دل یعقوب میخواهد

من جمعه ها را میعاد گاهی میدانم که وعده ی یار در آن میعاد گاه تحقق میابد.

سلامتی و تعجیل در امر فرج یوسف زهرا صلوات


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : دو شنبه 13 مرداد 1393
چه انتظار عجیبی

چه انتظار عجیبی

توبین منتظران هم

عزیز من چه غریبی

عجیبتر که چه آسان 

ندیدنت شده عادت

چه بیخیال نشستیم

نه کوششی نه وفایی

فقط نشسته وگفتیم

خدا کند که بیایی


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : یک شنبه 12 مرداد 1393
چه کنم

هر سحر منتظر یار نباشم چه کنم ؟

من اگر اینهمه بیدار نباشم چه کنم ؟ 

گریه بر درد فراق تو نکردن سخت است

خونجگر از غمت ای یار نباشم چه کنم ؟ 

عده ای بر سر آنند اسیرت نشوند

من بر آنم که گرفتار نباشم چه کنم ؟ 

تو چه کردی که من از خواب و خوراک افتادم ؟

راستی ، اینهمه بیمار نباشم چه کنم ؟ 

چهارده بار خدا عاشق تو شد من اگر

عاشق روی تو یکبار نباشم چه کنم ؟

ابرویت تیغ مصری است که جان میطلبد

به طلبکار بدهکار نباشم چه کنم ؟ 

خواستم نام مرا هم بنویسند همین

سر بازار خریدار نباشم چه کنم ؟ 

من اگر مثل تو هر صبح و غروبی آقا

فکر بین در و دیوار نباشم چه کنم ؟


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : یک شنبه 5 مرداد 1393
تو مثل ما نیستی

آقای من !دلم گاهی سخت برایت تنگ میشود

خودت بگو تاکدام جمعه دست به سرش کنم ... 

هرجمعه ای که میشود افسوس میخورم 

شاید که نه حتما هنوز دلم لایق میزبانیت نشده

اما به من نه!به گناهم نه!به امیدم نگاه کن!بیا

این روزها که گرگهای جهان رحم به کودکان هم نمیکنند  

مظلومیت کودکان کربلا برایت تداعی میشود

 امیدماهم  همان قلب مهربان توست که میدانم 

طاقت دیدن اینهمه مظلومیت راندارد

اگر چه ما یک عمر است که مظلومیت تورانادیده گرفتیم 

اما میدانم تومثل ما نیستی!پس حتما میایی ...

امیدوارم این جمعه،جمعه موعود باشد

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : جمعه 3 مرداد 1393
تشنه را عطش نمیکشد...

....

تشنه را عطش نمیکشد،فکر آب میکشد مرا

جمعه های سرد و بی طلوع،این سراب میکشد مرا

بس که ندبه خوانده نای من،صبح خسته ازصدای من

بس که چشم باز مانده ام،حرف خواب میکشد مرا

عاشقیّ قطره ای چو من،آن هم عشقِ روی مهرو ماه

من کجا و عشق او کجا،آفتاب میکشد مرا

هر گناه و هرخطای من،ثبت شد میان یک کتاب

چون شنیده ام که خوانده ای،این کتاب میکشد مرا

هرقنوت و هر دعای عهد،خالصانه محض روی تو

گوئیا حساب کرده ای!این حساب میکشد مرا

وعدههای داده ی تورا،جمعه جمعه ثبت کرده ام

از ثواب منتظر نگو،این ثواب میکشد مرا

 

 

 

 

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : گمنام
تاریخ : پنج شنبه 2 مرداد 1393
نقاش

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی        با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

گفتمش چون میکشی تصویر مردان خدا         در بیابان تک درختی یکه و تنها کشید

گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن          عکس یک خنجر پشت سر مولامان کشید 

گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش      در کنار عکس حیدر عکس زهرا را کشید

گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن         در بیابان بلا تصویر یک سقا کشید

 گفتمش سختی و اه ودرد گشته حاصلم        گریه کردو آهی کشیدو زینب کبری کشید

گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق           عکس مهدی را کشید وبس چه زیبا کشید

گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین      گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : پرواز
تاریخ : چهار شنبه 1 مرداد 1393